سبک زندگی حسینی۳
سبک زندگی حسینی (3)
خلاصه مطالب قبل:
الگوهای مکتبی، الگوی همه جانبه امت برای راه یابی به کمال و خودسازی و بندگیاند. حسین بن علی علیهما السلام نیز از این اسوههای کامل و الگوهای همه جانبه برای زندگی فردی و اجتماعی و روشهای اخلاقی، عبادی و سیاسی است.
در عصر بازسازی ایمانی و فرهنگی، توجه به ابعاد الگویی امام حسین علیه السلام ضروری است. آن حضرت، تنها در کربلا و در زمین حماسه و جهاد شهادت، الگوی ما نیست، بلکه در عرصههای معنوی، اخلاقی، معاشرت، ادب و بزرگواری، تهجد و شب زنده داری، سخاوت و جوانمردی، انس با قرآن و تکریم انسان در یک کلمه، در «سبک زندگی اسلامی» برای ما الگو و معیار است. در این نوشته با گوشه هایی از سیره حسینی و رهنمودهای او که ما را با حیات طیبه دینی آشنا میسازد، آشنا میشویم:
7. تکلیف مداری
یک مسلمان مکتبی تکلیف محور و اهل عمل به وظیفه است، هر چه که باشد. رها از تمنّیات نفس، باید به تکلیف الهی اندیشید که سعادت در آن است و تعبّد و عمل به تکلیف، شاخص اصلی یک مؤمن مکتبی است. وقتی این فرهنگ در جامعه باشد، مردم همواره احساس پیروزی میکنند و به تعبیر قرآن، به «احدی الحسنیین» میرسند، یعنی یکی از دو خوبی، چه شهادت، چه پیروزی.
گر چه از داغ لاله میسوزیم
ما همان سربلند دیروزیم
چون به تکلیف خود عمل کردیم
روز فتح و شکست، پیروزیم
این فرهنگ، درسی از سیره حسینی است که آموخته ایم. آن حضرت درباره حرکت عاشورایی خویش و در آغاز آن سفر فرمود:
«ارجو ان یکون خیراً ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا؛ امیدواریم آن چه خدا درباره ما اراده کرده باشد، خیر باشد، چه کشته شویم، چه پیروز گردیم.»1
کسی که میخواهد به سبک امام حسین علیه السلام زندگی کند، باید تکلیف محور باشد و عمل به وظیفه برای او از هر چیز مهمتر باشد و جز رضای الهی به پسند کسی توجه نکند و جز انجام وظیفه، چیزی او را بر عملی وا ندارد. حضرت امام خمینی رحمت الله علیه فرمود:
«ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز است... ما در کشته شدن و کشتن پیروزیم.»2
و این همان درس و روش و سیره ای است که حیات حسینی به ما میآموزد. امام امت بر این محور، بسیار تأکید کردهاند. به این دو جمله هم دقت کنید:
«حضرت سید الشهدا علیه السلام تکلیف برای خودشان داشتن که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را»3
«ما که از سید الشهدا بالات نیستیم. آن وظیفه اش را عمل کرد، کشته هم شد.»4
8. تولّی و تبرّی
شعار توحید، «لا اله الا الله» است، نفی معبودهای دیگر و اثبات خدا. نفی طاغوت و پذیرش الله، دوستی با خدا و دین و رسول، دشمنی با بتها و طاغوتها و جباران. این همان مفهوم و عنصر کلیدی «تولی و تبری» است که در جوهره دین ما نهفته است.
قیام عاشورا و حیات حسینی، بر این اساس استوار است. امام صادق علیه السلام فرموده است:
«هیهات! دروغ میگوید کسی که مدعی ولایت ماست ولی از دشمنان ما برائت ندارد.»5
زندگی مکتبی یک مسلمان ایجاب میکند که خط فکری و سیاسی خود را نسبت به حق و باطل و عدالت و ستم و خودی و بیگانه معین و مشخص کند. ما در زیارت جامعه، خطاب به امامان میگوییم: «فمعکم معکم، لا مع عدوکم» با شمایم، با شمایم، نه با دشمنانتان.
حسین بن علی علیهما السلام جلوه بارز عمل به این رهنمود خدایی و پیام قرآنی بود. هرگز حاضر نشد با ظالمان و بدعتگذاران و مخالفان سنت نبوی و سیره علوی کنار بیاید و آنان را به رسمیت بشناسد. یاران او نیز همین راه را رفتند. یکی از اصحاب او به نام ابوالشعتاء در برخی رجزهای حماسی اش هنگام نبرد، میگفت: خدایا! من در رفتار این جماعت ستمکار به پیشگاه تو اظهار برائت میجوییم.
شیعیان حسین علیه السلام هم قرن هاست که در زیارت نامهای که خطاب به آن امام میخوانند، پیوسته بر عنصر تولی و تبری تأکید میکنند و شعار «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم»6 سر میدهند، تا موضع تولی و تبری را ابراز بدارند.
9. امر به معروف و نهی از منکر
این دو فرضیه برتر و دو تکلیف مهم و فراموش شده و به غربت دچار شده، از فلسفههای مهم قیام حسینی بود.
روش و سیره آن حضرت، امر به معروف و نهی از منکر بود. وقتی میخواست از مدینه خارج شود، کنار قبر مطهر حضرت رسول صلّی الله علیه و آله رفت و نجوا کرد و گریست و خطاب به خدای متعال گفت:
«خداوندا! من معرف را دوست دارم و از منکر بدم میآید.»7
وی یزید را تجسم همه منکرها میدانست و مبارزه با آن را تکلیف میشمرد و بیعت با آن فاسق را گناه میدانست. قیام عاشورا بر همین پایه شکل گرفت. درباره انگیزههای قیام، خیلی سخنها گفته شده است، ولی صریحترین و گویاترین تعبیر، از آن خود آن حضرت است که فرمود:
«ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر...؛ می خواهم امر به معرف و نهی از منکر کنم و به سیره و روش جدم رسول خدا و پدرم امیرمؤمنان رفتار کنم.»8
در زندگی یک مسلمان خداباور و متعهد، عمل به این فریضهها جایگاه خاصی دارد و گواه مسلمانی اوست و بی تفاوتی نسبت به معروف و منکر و سرنوشت جامعه و حق و باطل، دور از روحیه ایمان است. امام حسین علیه السلام برای احیای این دو فریضه جان داد و خونش را نثار کرد. در زیارت آن حضرت هم میگوییم که: شهادت میدهیم که تو نماز و زکات را بر پا داشتی و امر به معروف و نهی از منکر کردی (امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر).
پیروان فرهنگ عاشورا نیز در همین مسیر گام بر میدارند و با حضور دائم در میدان امر به معروف و نهی از منکر، نشان میدهند که پیرو آن امام شهیدند و بی تفاوت و بی تعهد نیستند.
10. عدالتخواهی
عدالت، فرمان خدا و رسول است و دامنة آن همه امور زندگی را در بر میگیرد، حتی رفتار عادلانه میان فرزندان را. ولی جهت بارز آن، عدالت اجتماعی و مراعات حقوق افراد از سوی حکومتهاست.
از نقطه ضعفهای مهم امویان حاکم بر سرنوشت مسلمین، ظلم و طغیان آنان بود و امام حسین علیه السلام یکی از اهداف قیام خود را مبارزه با طغیان گری و سلطه جائرانه بنی امیه قرار داده بود. ظلمی که هم نسبت به خاندان پیامبر شد و هم نسبت به عموم جامعه. امام حسین علیه السلام در یکی از سخنان خود، پیشوای حق و امام راستین را کسی معرفی میکند که هم بر اساس قرآن حکومت کند و هم قیام به قسط و عدل نماید «ما الامام الا الحاکم بالکتاب و القائم بالقسط»9 و در سخنی دیگر هدف از قیام خود را آن میداند که بندگان مظلوم خدا به امنیت و آسایش برسند «و یأمن المظلومون من عبادک»10
در زیارت آن حضرت هم میخوانیم که «شهادت میدهم که تو به قسط و عدالت فرمان دادی و مردم را به این دو فراخواندی»11
پس سیره امام حسین علیه السلام عدالت خواهی و ظلم ستیزی بود. به تعبیر امام راحل که فرمودند:
«سید الشهدا سلام الله علیه از همان روز اول که قیام کردند. برای این امر، انگیزه شان اقامه عدل بود... سید الشهدا که همه عمرش را و همه زندگیاش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم و جلوگیری از مفاسدی که حکومتها در دنیا ایجاد کردند، تمام عمرش را صرف این کرد که حکومت جور بسته شود و از بین برود.»12
ظلم بر محو عدالت، سخت میکوشد هنوز
ظلم از خون دل مظلوم مینوشد هنوز
تا عدالت را کند جاویدان در عالم حسین
خون پاکش بر بساط ظلم میجوشد هنوز
امامی که این سیره را در طول زندگی داشته و به عنوان مشی و مرام او شناخته شده است، انتظار دارد پیروانش نیز گام جای گام او نهند و ظلم ستیزی و عدل گستری را به عنوان یک برنامه و سلوک دائمی داشته باشند.
اینها نمونههایی از الفبای سیره حسینی و سبک زندگی عاشورایی است. نکات فراوان دیگر وجود دارد که به همین اندازه
بسنده میکنیم و با عهدنامهای با مولایمان نوشته را به پایان میبریم.
نویسنده:حجة الاسلام جواد محدثی
پینوشتها:
1. اعیان الشیعه، ج 1، ص 597.
2. صحیفه نور، ج 13، ص 65.
3. صحیفه نور، ج 8، ص 12.
4. همان، ج 6، ص 36.
5. بحارالانوار، ج 27، ص 58.
6. زیارت عاشورا.
7. بحارالانوار، ج 44، ص 328.
8. موسوعه کلمات الامام الحسین?، ص 291.
9. ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 39.
10. بحارالانوار، ج 100، ص 37.
11. مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین در اول ماه رجب (اشهد انک قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما)
12. صحیفه نور، ج 20، ص 189 و 190.