سبک زندگی عاشورایی

بایگانی


4- عاشورا، انتظار، هویت فرهنگی- اجتماعی مستقل شیعه

قیام عاشورا و انتظار موعود را می توان دو مؤلفه از مؤلفه‌های مهم دانست که به تشیع، فرهنگ و به فرهنگ تشیع، هویت مستقل اجتماعی و آرمان‌ها و اهداف متمایز از آن چه به نام فرهنگ اسلامی شهرت یافته بود عطا کرد. گرچه از دوران امامت امام علی (ع) شیعه به تدریج با هدایت ها و راهنمایی های آن امام همان هویت مستقل و تا اندازه ای متمایز در میان امت اسلامی پیدا کرد اما این هویت فرهنگی- اجتماعی چندان حالت ماندگار پیدا نکرده بود که شهادت علی (ع) و اقدام های سراسر جنگ و نیرنگ معاویه نهال نوپای فرهنگ تشیع و هویت مستقل اجتماعی آن را به مرگ و نابودی نزدیک ساخت.

تاریخ گواهی می دهد که هدف اصلی و اولویت کاری اول معاویه از بین بردن یاد و نام علی (ع)و فکر و فرهنگ آن حضرت و هویت مستقل اجتماعی شیعیان بود، اما پیداست که خباثت و خیانت او به همین حد و اندازه محدود نمی شد و در حقیقت معاویه در صدد آن بود تا اسلام را به طور کلی ریشه کن سازد و نام و یاد و فکر و فرهنگ اسلامی و پیامبر (ص) را از بین ببرد.

در حالات و اقدام های معاویه نوشته اند: «پس از سال جماعت (= سالی که صلح امام حسن (ع) با معاویه امضاء شد و افتراق مسلمانان به جماعت آنان تبدیل گردید)

معاویه به کارگزاران خود نامه ای نوشت که: بیزاری می جویم از هرکس چیزی درباره فضیلت ابوتراب(= علی (ع) و اهل بیت او روایت کند. به دنبال این نامه سخنوران د رهر منطقه و بر هر منبری به پا خاستند،علی را لعن می کردند و از او بیزاری می جستند و به عیب جویی از او و اهل بیتش می پرداختند. و درآن هنگام اهل کوفه بیش از همه مردم دچار گرفتاری شدند زیرا شیعه علی (ع) در کوفه فراوان بود. معاویه، زیادبن سمیه را بر آنان گماشت و بصره را نیز به کوفه ملحق ساخت. زیاد که در دوران علی (ع) از شیعیان بود و آنان را می شناخت و آنان را ترسانید و دست ها و پاها را برید و چشم ها را از حدقه درآورد و شیعیان را بر شاخه های نخل به دار کشید و آنان را راند و از عراق متواری ساخت و در نتیجه شیعه شناخته شده ای در عراق باقی نماند.» (معتزلی، 1387ق، 44)

معاویه همچنین به کارگزاران خود در همه مناطق نوشت که به سود هیچ یک از پیروان علی (ع) و اهل بیت او شهادتی را نپذیرند.(همان)

اما معاویه به خوبی می دانست که میراث روایی برجای مانده از پیامبر (ص) که اینک پس از طرح و اجرای سیاست منع نشر و نگارش حدیث پیامبر(ص) به دست خلفای پیش از او به صورت شفاهی و سینه به سینه درمیان مردم نقل می شد به دلیل اشتمال آن بر روایاتی فراوان در فضیلت های علی (ع) و اهل بیت آن حضرت، مانع بزرگی است که او را از رسیدن به مقاسد شوم خودباز می دارد و همچنان گرایش به فک رو فرهنگ علی (ع) را درمیان مردم روز افزون می کند؛ از این رو به کار ضد فرهنگی اثر گذاری دست یازید تا شاید از این طریق تمایز فرهنگی که علی (ع) پی نهاده بود را از بین ببرد و هویت مستقل شیعه را نابود کند.

دراین جهت و در اولین اقدام به کارگزاران خود نوشت : «کسانی که پیش از شما از پیروان عثمان و دوست داران او و اهل ولایت وی بوده اند، و نیز کسانی که فضایل و مناقب او را روایت می کنند جستجو کنید، به مجالس آنان نزدیک شوید و ایشان را پیش آورید و اکرامشان کنید و برایم تمام آنچه هریک از آنان (در فضیلت عثمان) روایت می کنند به همراه نام شان ونام پدران شان و فامیل شان را بنویسید.»(همان)

علی بن محمد مداینی( 225 ق) از تاریخ نگاران بزرگ اهل سنت در توضیح آثار و نتایج این اقدام معاویه می نویسد: «کارگزاران او چنان کردند (که وی می خواست ) تا آنجا که در فضایل عثمان و مناقب او بسیار گفتند به جهت آنچه که معاویه از پیش کش ها، و پوشاک ها و بخشش ها، و زمین های واگذاری به ایشان می داد.»(همان)

اما پیداست که معاویه در صدد طرح و ترویج عثمان از آن جهت که او عثمان بود، نبود معاویه می خواست در برابر فکر و فرهنگ علی (ع) فکر و فرهنگ عثمان و به دنبال او بنی امیه را، و در برابر هویت مستقل اجتماعی شیعه هویت جعلی امویان را مطرح کند و از این راه تداوم و پویایی فرهنگ تشیع را از بین ببرد.

توجه و دقت در نامه دیگری که معاویه در همین جهت به کارگزاران خود نوشته، بس سودمند است : «هنگامی که این نوشته ام به دستتان رسید مردم را به روایت در فضایل خلفای پیشین فرا خوانید و هیچ حدیثی را که کسی از مسلمانان درباره ابوتراب گزارش می کند رها نسازید جز آنکه مناقض آن را درباره صحابه برایم بیاورید. همانا چنین کاری نزدم محبوب تر و برای چشمانم روشنی بخش تر است . و برای استدلال ابوتراب و پیروانش(بر درستی راه شان) باطل کننده تر است، و از (بیان ونقل) مناقب عثمان و فضل او بر ایشان سخت تر است .»(همان، 45)

نیرنگ ها و سیاست های شیطانی معاویه خواه ناخواه آثار خود را می گذاشت ؛رفته رفته اسلام را به عقب و فرهنگ تشیع را به سوی مرگ می برد؛ هویت مستقل شیعه را نابود می ساخت و آنان را در فکر و فرهنگ نادرست حاکم بر جامعه اسلامی هضم و گم می کرد. دراین صورت فرهنگ تشیع پویایی نداشت و تداوم نمی یافت ؛ و این بزرگ ترین آرزویی بود که معاویه روز و شب خود را در عملی ساختن آن سپری می کرد؛ چرا که وجود هویت مستقل که دارای مبانی فکری و اهداف و آرمان های متفاوت با خواست و اراده معاویه بود و دراین جهت همواره در تلاش و تکاپو برای رسیدن به مقاصد خویش گام برمی داشت، و دیگری : خطر استعدادی الگوگیری جامعه اسلامی از این فکر و فرهنگ و هویت متمایز: خطری که می توانست پیامدها سنگین تر برای حکومت داشته باشد.

اما اقدام شجاعانه و قیام خالصانه امام حسین (ع) توانست سیر قهقهرایی اسلام را متوقف کند و اقدام های معاویه در از بین بردن شیعه را خنثی کند، و فرهنگ تشیع را از نابودی حتمی برهاند. عبارت عرشی و سخن بلند پیامبر (ص) که فرموده بود: «حسین از من است و من از حسینم» (مفید، بی تا، 127) در واقع به همین حقیقت اشاره داشت.

به یقین امام حسین (ع) با کار خود شیعه را حیات دوباره بخشید و شخصیت و هویت در معرض نابودی و اضمحلال او را که چونان درختی تشنه آب و باران بود. با خون خود سیراب و زنده کرد. این امر سبب شد تا گروه های شیعه در گوشه وکنار خلافت اسلامی، خود را بیابند و با تشکیل گروه ها و دسته های مقاومت، پرچم شیعه را همواره افراشته نگاه کردند. قیام های گوناگونی که در جای جای سرزمین های اسلامی با نام خون خواهی سالار شهیدان (ع) پس از حادثه کربلا ایجاد شد متأثر از همین احساس شخصیتی بود که امام حسین (ع) با قیام خون بار خود به جامعه شیعی تزریق نمود. این قیام ها به خوبی نشان می داد که فرهنگ تشیع هنوز نمرده، هویت مستقل آن از بین نرفته، و قیام عاشورا توانسته است به آن جانی دوباره ببخشد.

ولی پایان دردناکی که برای قیام سیدالشهداء (ع) و قیام های متأثر از آن رقم خورد از یک سو، و فشارهای مضاعف حاکمان وقت بر شیعیان به دلیل بروز و ظهور ظرفیت و توان فرهنگ تشیع در بسیج و سازمان دهی اجتماعی نیروهای شیعی و ایجاد مزاحمت های شایان توجه برای غاصبان ستمگر از سوی دیگر موجب شد تا از زمان امام باقر(ع) برای حفظ و نگهبانی هویت مستقل تشیع،نیروی کارآمد دیگری که پیشینه اسلامی و طرح در آیاتی از قرآن مجید و سخن پیامبر(ص) را داشت مهم شود؛ نیروی بس سودمندی که توجه به آن و بهره مندی از آن برای تداوم فرهنگ تشیع در آن اوضاع حساس و سرنوشت ساز ضروری بود؛ نیرو و سلاح تقیه.

امام باقر(ع) همچون امامان پیش و پس از خود فکر بیدار و چشم بینای شیعه بود؛ آن حضرت شنیده یا به چشم خود دیده بود که جامعه شیعی چگونه هدف تیرهای بلای ستمگران، و فرهنگ شیعه چطور آماج دشمنان قرار گرفته است.

روایت تکان دهنده ای که از آن امام بزرگوار در بیان سرگذشت اهل بیت پیامبر (ص) و شیعیان آنان نقل کرده اند این بیداری و بینایی را به وضوح نشان می دهد.

امام (ع) پس از بیان ستم هایی که بر اهل بیت پیامبر(ص) از همان هنگام ارتحال آن حضرت روا داشته شد تا آنچه برامام حسن (ع) وامام حسین (ع) گذشت، می فرماید: «سپس همواره ما اهل بیت خوار می شدیم، و پایمال می گردیدیم، و کنار زده می شدیم، و از اهمیت می افتادیم، و محروم می گشتیم، و کشته می گردیدیم، و ترسانده می شدیم، و بر خون هایمان و بر خون های دوستانمان ایمن نبودیم، و دروغ گویان و منکران به جهت دروغشان و انکارشان جایگاه می یافتند و به امیران خود و قاضیان بدکار و کارگزاران بدرفتار در هر شهری تقرب می جستند و برایشان احادیث ساختگی دروغین نقل می کردند و از ما چیزهایی روایت می کردند که نگفته بودیم و چیزهایی که نکرده بودیم تا ما را نزد مردم مبغوض کنند. و بیشترین و بزرگ ترین آنها در زمان معاویه پس از ارتحال حسن (ع) بود. پس شیعیان ما در هر شهری کشته شدند، و دست ها و پاها براساس بدگمانی ها بریده گشتند، چنان که هرکس به دوستی ما و توجه به ما یاد می شد زندانی می گردید، یا مالش ربوده می شد، یا خانه اش خراب می گشت. واین بلاها همچنان شدت می گرفت و بیشتر می شد تا زمان عبیدالله بن زیاد قاتل حسین (ع).آن گاه حجاج آمد که شیعیان را به هر نوعی می کشت و آنان را با هر بدگمانی و تهمتی تحت تعقیب قرار می داد تا آنجا که اگر به کسی زندیق یا کافر گفته می شد برایش بهتر بود تا شیعه علی گفته شود...»(معتزلی، 1387ق، 43)

استمرار چنین وضعیتی بی تردید هویت مستقل اجتماعی شیعه را به طور کلی نابود، فرهنگ تشیع را از اساس ریشه کن و قیام و اقدام امام حسین (ع) را خنثی می کرد؛ اما بهره مندی از عنصر تقیه می توانست به خوبی و با کمترین هزینه ای حفظ شیعه و تداوم و پویایی فرهنگ تشیع را در پی داشته باشد.

استاد محمد باقر بهبودی با اشاره به اینکه تقیه رخصتی است که برای حفظ جان، آبرو و مال مقرر شده است و طبع اولی آن این است که انسان می تواند در موارد لازم از این رخصت استفاده نکند و از جان و مال خود در راه اعتلای اسلام بگذرد و به درجه والای شهادت برسد، می نویسد: «حکم استتار و عدم استتار مدت ها بر طبع اولیه خود باقی بود و لذا مردان فداکاری مانند میثم تمار و رشید هجری و حجر بن عدی کندی که هر سه تن از یاران امام علی(ع) بودند تقیه نکردند و در آخرین مرحله سرور شهیدان ابو عبدالله الحسین از پیمان بستن با یزید و یزیدیان امتناع کرد و به خاطر اعلاء کلمه حق با یاران فداکارش شهید شد. ولی از زمان امام باقر ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین که مذهب تشیع از صورت یک حماسه به صورت یک مکتب علمی درآمد،بر روی استفاده از این رخصت تأکید شد تا شاگردان مکتب زنده بمانند و پیام مکتب را به نسل های آینده بسپارند.» (بهبودی، 1363، 219)

اما از همان آغاز طرح مهم تقیه به دستی امامان معصوم(ع) پندار ناهم سویی آن با اصل قیام امام حسین(ع)، پیام حادثه عاشورا، پویایی فرهنگ تشیع و بالندگی شیعیان مورد توجه و انکار قرار گرفت.

اما صادق (ع) با بیان اینکه: «تقیه سپر مؤمن است و تقیه پناه گاه مؤمن است، و ایمانی برای آن کس که تقیه ندارد نیست.» (کلینی، 1365ق، 221) این حقیقت ظریف و لطیف را آشکار کرد که تقیه ابزاری جنگی جوانان سپر است که ماندگاری و پایداری مجاهد را در صحنه نبرد بیشتر می کند و پناه گاهی است که او رااز گزند حمله و هجوم آسیب دشمن محفوظ می دارد. از این رو هرکس از این سپر بهره نگیرد ایمانی نخواهد داشت؛ چرا که دشمن را به آسانی بر خود مسلط خواهد کرد و او به جز بی ایمانی وی رضایت نخواهد داد.

امام صادق (ع) همچنین فرمود: «... و مؤمن مجاهد است زیرا او با دشمنان خدای عزیز و جلیل در دولت باطل به وسیله تقیه، و در دولت حق به وسیله شمشیر مجاهده می کند.» (صدوق، 1404 ق،560) و با این سخن روشن شد که بهره مندی از عنصر تقیه، فاصله گیری از مجاهدت، قیام کربلا و حادثه عاشورا نیست بلکه همانند آن و هماهنگ با آن، و ضرورتی است که تداوم و پویایی فرهنگ تشیع آن را ایجاب می کند؛ضرورتی که شخصیت مستقل مذهبی شیعه را به خوبی می تواند حفظ کند.

اما شخصیت و هویت فرهنگی و اجتماعی مستقلی که حادثه عاشورا به شیعه بخشید، شخصیت و هویتی بود که از ابتدا مظلوم به دنیا آمد. مظلومی که حقوق مشروع او را ربوده، انواع ستم ها بر او روا داشته، خون بهترین عزیزانش را ریخته، باورمندانش را همواره تحت تعقیب و آزار و شکنجه قرار داده، و از هیچ کوششی در خاموشی نامش و انحراف راهش فرو گذار نکرده بودند. این ویژگی ها می توانست هویت و تداوم پویاترین فرهنگ ها را نیز حتی با بهره مندی از سلاح کارآمد تقیه با مخاطره جدی روبرو سازد چه رسد به فرهنگ نوپایی چون فرهنگ اسلام راستین؛ فرهنگ تشیع،اما برای فرد و فرهنگ مظلوم یک چیز کافی است تا او را به حرکت وا دارد: امید به آینده ای روشن همراه دست یابی به حق از دست رفته ؛امری که به برکت وجود امامان معصوم ازدودمان امام حسین (ع) در عصر ظهور و حضور آن امامان، و به برکت انتظار موعود در دوران غیبت آخرین آنان، در فرهنگ شیعه وجود داشت و می توانست بغض فرومانده در گلوی شیعه براثر حادثه عاشورا و شهادت جانسوز امام حسین (ع) و یاران فداکارش را به صورت فریادی بلند در سراسر تاریخ تشیع درآورد؛و قامت خمیده این فرهنگ نوپیدا را راست و استوار بدارد؛ و مظلومیت آن رابه سکویی برای پرش به سوی تداوم دراز مدت تر و پویایی بیشتر تبدیل نماید. بنابراین، از این نگاه، انتظار موعود و انتظار برپایی دولت حق بهترین کاری است که می تواند حادثه عاشورا را همچنان زنده و سرپا و اثر گذار بدارد و به جای تأثیر منفی آن در فرهنگ تشیع و سوق آن به سوی نابودی و فراموشی تدریجی، تأثیر مثبت آن در این فرهنگ را موجب گردد، تأثیری که نقش مهم آن در شکل تداوم و پویایی فرهنگ تشیع در طی تاریخ این مکتب تبلور یافته است.

در واقع قیام عاشورا می توانست بال پرواز شیعه باشد اما نه به تنهایی، فرهنگ تشیع و شیعه نیازمند بال پرواز دیگری هم طراز قیام عاشورا و هماهنگ با آن بود که انتظار آن را تأمین کرد و اینک با ایجاد انقلاب اسلامی ایران این پرنده بلند پرواز می رود تا برکات خویش را بر همه سرزمین های اسلامی و غیراسلامی سایه افکن کند و همین خواهد شد اگر خدا خواهد.

 

نتیجه گیری:

از دیدگاه شیعه قیام عاشورا و انتظار موعود به عنوان دو مؤلفه از مؤلفه های مهم فرهنگ تشیع در تداوم و پویایی این فرهنگ نقش اساسی و کلیدی داشته اند. گرچه درباره نقش مثبت انتظار موعود ممکن است برخی تردیدها وجود داشته باشد اما مفهوم شناسی درست ودقیق انتظار و توجه به جایگاه ممتاز و حرکت آفرین آن در مجموعه معارف شیعی این تردیدها رابه راحتی و روشنی برطرف می نماید.

عرصه حکومت و حاکمیت از عرصه های مهم بوده است که نقش قیام عاشورا و انتظار موعود در تداوم و پویایی فرهنگ تشیع در آن به وضوح به چشم می خورد. حرکت شور آفرین امام حسین (ع) برای اصلاح حکومن منحرف و ستم کار یزید الگوی بسیار مناسبی برای شیعیان به وجود آورد تا آنان با بهره گیری از این الگو در همه عصرها و نسل ها، پایا و پویا حضور مثبت خود را در تحولات سیاسی جامعه

اسلامی به مرحله ظهور برسانند، ایجاد و پیروزی انقلاب اسلامی ایران با بهره گیری ازاین الگوی حسینی، و با عنایت به زمینه سازی برای ظهور مهدی موعود (ع) بار دیگر پویا بودن فرهنگ تشیع را پس از قرن ها نشان داد.

حفظ هویت مستقل فرهنگی- اجتماعی شیعه با توجه به فکر و فرهنگ علی (ع) عرصه مهم دیگری است که قیام عاشورا و انتظار موعود در آن نقش بسیار مثبت انجام داده اند. به یقین تمام تحولات فرهنگی -اجتماعی شیعه از تدوین و تألیف هزاران کتاب ارزشمند در رشته های مختلف علوم اسلامی گرفته تا حضور آگاهانه و مسئولانه در صحنه های مختلف وظایف اجتماعی و امدار نقش اثر گذار قیام عاشورا و انتظار موعود در حفظ هویت مستقل فرهنگ تشیع است.

اما تردیدی نیست که بازخوانی قیام عاشورا، و واکاوی فرهنگ انتظار و نگاه نوبه نو به این دو مؤلفه ارزشمند مکتب تشیع، و استفاده های راهبردی از آن ها می تواند پایایی و پویایی شیعه را بیشتر کند و جامعه اسلامی و جهان معاصر را به اهداف برپایی قیام عاشورا و ظهور مهدی موعود (ع) نزدیک نماید. و چنین خواهد شد هرگاه خدا خواهد.


نویسنده : حیدرعلی رستمی


منابع:

- ابن فارس، احمد (1404 ق) .معجم مقاییس اللغه.قم: مکتب الاعلام الاسلامی،اول،ابوزهره، محمد (بی تا) .تاریخ المذاهب الاسلامیه،ج2، مصر: دارالفکر

- انوری، حسن و همکاران(1382) .فرهنگ بزرگ سخن، ج1، تهران: سخن، دوم.

- بحرانی، عبدالله (1407 ق). العوالم الامام الحسین (ع) .قم: مدرسه الامام المهدی (ع)، اول.

- بزدوی، محمدبن عبدالکریم (بی تا).اصول الدین، قاهره.

- بهبودی، محمد باقر(1363).گزیده کافی،ج1، تهران: علمی و فرهنگی . اول.

- بیهقی، احمد بن حسین (بی تا).السنن الکبری، بیروت: دارالفکر.

- تبریزی، محمدحسین بن خلف(1362).برهان قاطع، تهران: امیرکبیر.

- حر عاملی، محمد بن حسن(1403ق) .وسائل الشیعه، ج12، تهران: المکتبه الاسلامیه .ششم، حلی،ابن نما(1369ق).مثیرالاحزان. نجف : مطبعه الحیدریه.

- سقاف، حسن بن علی (1416 ق) .صحیح شرح العقیده الطحاویه فکر آل البیت. اردن: دارالامام النووی. اول.

- صدوق، محمد بن علی (1404ق) من لایحضره الفقیه، ج3، قم: جماعه المدرسین، دوم. (1405 ق). کمال الدین و تمام النعمه. قم: مؤسسه النشر الاسلامی، اول.

- طبرسی، فضل بن حسن(1355 ق).مجمع البیان فی تفسیر القرآن.ج3، صیدا: مطبعه العرفان.

- طبری، محمد بن یعقوب (1365 ق). الکافی.تهران: دارالکتب الاسلامیه .چهارم.

- مجلسی محمدباقر (1403ق).بحارالانوار .بیروت: موسسه الوفاء، دوم.

- مصطفوی، حسن(1385) .التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: آثار علامه مصطفوی، اول.

- ابن ابی الحدید(1387 ق). شرح نهج البلاغه .مصر: داراحیاء الکتب العربیه، دوم.

- مفید، محمد بن محمد بن نعمان(بی تا).الارشاد.قم: دارالمفید.

- نیشابوری، مسلم بن حجاج(بی تا). صحیح مسلم .بیروت: دارالکفر.

منبع مقاله: مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری عاشورا پژوهی عاشورا، انقلاب، انتظار، جلد 3.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی